جان آدمی

جان آدمی _ وبگاه شخصی علی دقیقی

جان آدمی _ وبگاه شخصی علی دقیقی

جان آدمی

تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست، نشان آدمیت

*قرار است در این وبگاه، کمی درد دل هایمان را بنویسم، شاید التیامی یافت...
(تیرماه 1393_تهران)

تبلیغات

آخرین نظرات

۱ مطلب در آبان ۱۴۰۳ ثبت شده است

استاد مجید

چهارشنبه, ۹ آبان ۱۴۰۳، ۰۸:۰۶ ب.ظ

اولین باری که نوای موسیقی جانم را لرزاند، نوایی که نه از ساز، که انگار از جان نواخته می‌شد، اثری بود از مجید انتظامی؛ موسیقی متن فیلم «از کرخه تا راین».

کودکی بودم، شاید پنج ساله، بی‌آنکه چیزی از تلخی و شیرینی‌های عالم درک کنم. شبی که قرار بود شب آرامش باشد، شد شبی که به یادماند. ساعت از ده گذشته بود و رختخوابمان روی زمین، درست رو به روی تلویزیون. مادرم مصر بود که لحظات پایانی فیلم را ببیند، و ما هم بی‌خبر از هر چه داستان و سرنوشت است، ناچار نظاره‌گر بودیم.

اما این موسیقی بود که همه چیز را دگرگون کرد. با هر نت، اشک‌هایم بی‌آنکه بدانم چرا، آرام و بی‌صدا زیر لحاف می‌ریختند. سال‌ها گذشت و خاطره آن موسیقی با دلم ماند، بی‌آنکه حتی نام فیلم را بدانم. می‌خواستم دوباره بشنومش، اما مگر می‌شد؟ یک جستجوی طولانی در بی‌خبری، بدون اینکه به سراغ کسی بروم یا از کسی کمک بگیرم.

تا اینکه، روزی دوباره همان صحنه و همان موسیقی در پانزده یا شانزده‌سالگی روبه‌رویم ظاهر شد؛ زنی که در ساحل قدم می‌زد، و آهنگ غمگینی که مرا به همان کودکی می‌برد. بالاخره نام فیلم را کشف کردم، هر چند باز هم آسان نبود. اینترنتی نبود که جستجو کنم؛ باید می‌نشستی و تیتراژ را تا انتها تماشا می‌کردی، و دعا می‌کردی کسی کانال را عوض نکند!

مجید انتظامی را شناختم، با موسیقی‌های دیگرش هم آشنا شدم. «روز واقعه» که غوغا بود و «حماسه خرمشهر» و آثار دیگر که هر کدام بخشی از تاریخ و روح این سرزمین را به گوش می‌رساند. جایی خواندم که گفته بود: «من با شخصیت‌های فیلم‌ها زندگی می‌کنم. با شخصیت سعید در "از کرخه تا راین" زندگی کردم؛ با او شیمیایی شدم، با او تیر خوردم و کور شدم. برایم جدی بود که مردی جانش را برای وطن داده است.»

و این پست، بهانه‌ای است برای یادکرد از او؛ کسی که با نوای دلش اشک‌هایم را جاری کرد و هنوز، کمتر کسی چنین قدرتی دارد.